http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/03/14/L00908514179.jpg

اگر آتش اولين کشف ملت غارنشين بود که از آن براي گرم کردن تنور انتخابات درون‌غاري و همچنين شفاف‌سازي براي انتخاب بين خرس و خرگوش در تاريکي غار استفاده مي‌کردند، مناظره هم از اکتشافات ماه‌هاي اخير است. کشف مناظره توسط دانشمندان جوان، مانند آقاي ضرغامي (که هنوز رئيس تلويزيون است) و آقاي پورحسين (که هنوز رئيس شبکه چهار است) صورت گرفت. در اولين آزمايش‌هاي صورت‌گرفته اين اکتشاف که به صورت مستقيم از تلويزيون آقاي ضرغامي پخش شد، مشخص شد اين ماده، خاصيت راديواکتيويته دارد و کسي که در معرض آن قرار مي‌گيرد، ممکن است از حيز انتفاع ساقط شود! مگر اينكه شخص مزبور در پوشش حفاظتي ويژه‌اي قرار گرفته باشد که به او مصونيت عدم آسيب‌پذيري راديواکتيويته‌اي بدهد.
در همين راستا قسمت دوم مناظره با آقاي ميرحسين را به صورت زنده، در زير پخش مي‌کنيم.

آقاي مجري: بينندگان عزيز، همانطور که در برنامه قبلي هم گفتيم طبق قانوني که ما پيش از شروع برنامه با آقا عزت و بچه‌ها، تنظيم کرديم، علاوه بر اينكه هر حرفي که کانديداي حاضر عليه کانديداي غايب مي‌زند، هر حرفي هم که اين کانديدا راجع به خودش يا عليه خودش هم بزند يا درباره هر کس ديگري حرف بزند يا اصلا حرفي نزند، به هر حال يکي، دو ساعت وقت براي کانديداي غايب در نظر مي‌گيريم! خب، آقاي ميرحسين! با بينندگان سلام و عليک کنيد.
ميرحسين: سلام به مردم...
آقاي مجري: من همين ابتدا بايد يک تذکر قانوني به شما بدهم، همانطور که برادر زحمت‌کش‌مون آقا کامران، در برنامه 20:30 بارها و بارها نشان داده، مخاطب شما حدود 207 نفر بودند و هستند که دور کله تک‌تک‌شان هم، عوامل و بچه‌هاي پشت صحنه با دقت خاصي خط قرمز کشيده‌اند. با اين حساب شما بايد به همان 207 نفر آشوب‌طلب مزدور وطن‌فروش خودباخته مستحيل‌شده در فرهنگ منحط غرب، سلام کنيد!
ميرحسين: من از شما تعجب مي‌کنم طبق آمار...
آقاي مجري: ببينيد شما کلا داريد به کانديداي غايب اشاره مي‌کنيد. اينطوري نمي‌شود.
ميرحسين: من به کجاي کانديداي غايب اشاره کردم؟
آقاي مجري: شما گفتيد «طبق آمار». در حالي که استفاده از اين ترکيب، حق انحصاري کانديداي غايب است.
ميرحسين: ببخشيد آمار يعني چي؟
آقاي مجري: اگر نمي‌دانيد بدانيد. آمار يک برنامه تخصصي است که تا شما مسلط به مفاهيم پيچيده علم MS Office نباشيد و با دانش Excel 2007 آشنا نباشيد نمي‌توانيد به آن دست پيدا کنيد. دانشمندان و رياضيدانان بعد از گذراندن اين علوم در 16 سال، به اين توانايي دست پيدا مي‌کنند که با برنامه پيچيده و محرمانه و فوق تخصصي Word 2007 يک آمار توليد کنند، همچنين...
ميرحسين: خيلي ممنون! همين‌قدر كه توضيح داديد کافي بود!
آقاي مجري: حدس مي‌زدم سطح علمي مطالبي که مطرح مي‌کنم از حوصله و دانش جمع خارج باشد.
ميرحسين: ببخشيد اونوقت نمودار چي؟
آقاي مجري: نمودار که از سخت‌ترين علم‌هاست و آن را در برنامه پي‌هوسوتوپ هشت مي‌سازند.
ميرحسين: ببخشيد چي؟!
آقاي مجري: پي‌هوسوتوپ هشت!
ميرحسين: اينكه فرموديد به خارجي تلفظ مي‌شود فوتوشاپ هشت! و اينطوري نوشته مي‌شود؛ photoshop 8
آقاي مجري: هيچم اينطوري نيست! الان چهار سال است مشاوران و دانشمندان ما دارند با پي‌هوسوتوپ، نمودار درست مي‌کنند! اصلنش اين را ول کنيم! اگر راست مي‌گوييد اينكه گفته‌ايد به مشروعيت نمي‌شناسيد يعني چي؟
ميرحسين: من با مردم صحبت مي‌کنم. اينها آمدند پيش از انتخابات از چيزهاي دولتي استفاده کردند. بعد آمدند در انتخابات چيز کردند. طوري که مردم فرداي آن روز آمدند و گفتند چيز شده. من همان شب به مردم گفتم ممکن است چيز شود و چيز کنند اما ما چيز نيستيم و تا آخرش ايستاده‌ايم. پس‌فرداي آن روز 3 ميليون آدم آمدند در خيابان، همين دوستان چيز شما در تلويزيون گفتند عده قليلي آشوب‌طلب. اما مردم که چيز نيستند تا با اين حرف‌هاي چيز شما چيز شوند. براي همين ما درخواست چيز کرديم تا چيزها را بازشماري کنند. اما اصلا معلوم نشد چي را شمردند و در کجا شمردند. از آن طرف عکسش را خبرگزاري ايلنا چاپ کرد، اين‌همه چيز، صاف صاف و تا نخورده. مگر مي‌شود؟ به هر حال روي آن چيزها مردم يک اسمي را نوشته‌اند و آن را تا کرده‌اند و انداخته‌اندش در چيز، در صندوق. اين يکي. يکي ديگر هم اينكه روي آن چيزها، فقط اسم چيز نوشته شده بود، آن‌هم با يک چيز آبي، يک خودکار و يک چيز، يک دستخط.
آقاي مجري: ببينيد شما هي چيز چيز مي‌کنيد دوباره. ما نفهميديم چي به چي شد.
ميرحسين: اين زبان اشاره من با مردم است. به قول چيز، هوشنگ ابتهاج، نشود فاش کسي آنچه ميان من و توست، تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست. اين اشارات نظر، همين چيزي است که من به مردم مي‌گويم.
آقاي مجري: آخر نگفتيد به مشروعيت نمي‌شناسيد يعني چي؟
ميرحسين: نه تنها من، بلکه شيخ مهدي و سيد محمد هم بيانيه دادند که چيز را چيز ندارند و به چيز نمي‌شناسندش و در کل چيز را چيز کرده‌اند.
آقاي مجري: اميدواريم مردم هشيار ما، که برنامه‌هاي 20:30 را هر شب پيگيري مي‌کنند، متوجه شده باشند که توطئه انگليس و آمريکا براي انقلاب مخملين توسط اين آقا کشف، خنثي‌سازي و از محل دور شده است. البته اگر الان عوامل پشت صحنه نشان بدهند دست آقاي اوباما را مي‌بينيد که از آستين کانديداي حاضر بيرون زده است. چون وقت برنامه تمام شده، جا دارد همينجا از برادران عزيز چيني و روس که اين‌روزها صميمانه و همدلانه پارازيت مي‌اندازند کمال تشکر را داشته باشيم. يک لحظه... از اتاق فرمان مي‌گويند به طور اختصاصي، قربان‌صدقه آقاي پوتين بروم. ضمن خداحافظي با شما بينندگان.
ميرحسين: من از شما تعجب مي‌کنم. يعني من حتي نمي‌توانم از رسانه ملي با مردم خداحافظي کنم؟
آقاي مجري: يک لحظه... بچه‌ها اشاره مي‌کنند نه، نمي‌شود.

گيسو کمندي